سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با بی رغبتی به آنچه در دست مردم است، با آنان اظهار دوستی کن، تا دوستی شان را به دست آوری . [امام علی علیه السلام]
شقایق
 

 
 
از: شقایق  ::  86/11/14 ::  10:44 صبح

بازهم برف

انگار دیروز بود که تو می گفتی که عاشق برفی

و من همیشه توی برف راه میرفتم به فکر تو و آرزو میکردم کاش به جای یک جفت پا روی این سپیدی نقش 4 تا پا دو جفت قدم و دو نفر همراه اینجا بود.

تو از پشت میله های پنجره اتاق کوچیک و تاریکت با من حرف میزدی و میگفتی توی ایوون خونه شما هیچوقت برف نمیشینه. من هم تو دلم برات غصه میخوردم که برف نداری.بیچاره تو که مجبور بودی تو دنیای بدون برف زندگی کنی. من دلم میسوخت.من دلم نمیومد برم توی برف وقتی تو آرزوی برف داشتی.

اما اون روز دیدم اینهم یکی از دروغاته مگه میشه تو ایوون شما برف نشینه؟پس برفهای شما کجا میرن؟عکست را دیدم که داشتی توی برفها راه میرفتی و هیچ حسی هم به اون نداشتی توی عکست معلوم بود. من دیدم جای دروغ روی زبونت مونده.

آخ که من عین شاپرک دور چشمهای تو میچرخیدم و اونقدر محو چشمات که رنگ شمع بود شده بودم که ماه یادم رفته بود.

 


  نظرات شما()


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه |شناسنامه|ایمیل
وبلاگ من
 
 
 
 
 
 
شقایق
شقایق
یه دختر پارسی که به ایرانی بودنش افتخار می کنه
 
شقایق
 


 
جک و اس ام اس
 
آرشیو